حالم مثل همیشه است دلتنگ و خسته
خنده هایم برای مردم و خستگی هایم برای تو
من لبخند هایم کمتر میشود
موهای سپیدم بیشتر
اما تو میدانی زندگی را همیشه بحرانی تجربه کرده ام
بانو من تو خوب میشناسم
تو انگار نمیدانی دل من تنها مهربانیت را میخواهد
غریب افتاده ام میانه ی زمانه ای که بدانند غریبی لهت میکنند
بانو
من تلخم
اما صادقم
من خسته ام
اما مهربانم
بانو غمگینم به اندازه دوری
اما تو بخندی میخندم
"سیّد علی ضیاء" دوشنبه 10 بهمن 1390